زبانحال حضرت علی اصغر علیه السلام
مـن شیـر شیــرخـوارۀ فـرزنـد حیـدرم هر چند اصغـرم به صف حـشـر اکبرم در حشر بر شفاعت خلق خدا بس است یک قطره خون که میچکد از زخم حنجرم شـد سینـۀ حسیــن مرا مـقـتـل و مـزار گـشتـم جـدا اگر چـه ز آغـــوش مـادرم ذکــر خـدای عـزّ و جــل در تـلـظـیام نقــش حـسیـن مـــانـده بـه لبخـنـد آخرم هفـتـاد گل بـه کربوبلا چـیده شد ولی مـن غـنچـه بودهام که عـدو کرد پرپرم تیر یل افکن و گـلوی طفـل شیرخوار؟! حق دارد ار جـدا شود از پیکـرم سـرم دل مـیبـرند خـیـل شهیـدان ز اهـل دل مــن از تــمـــامـی شـهــــدا دلـربـاتـرم تیـری که خورد بر گـلویم کار تیغ کرد انگـار مـانـده زیـر گلـو جای خـنـجـرم امروز جـای مـن به روی سیـنۀ حسین فـردا بـه روی شـانـۀ زهــرای اطهـرم با سـوز سـینه شرح غـمم را سرودهای «میثـم» تو را شفـیع بـه فردای محشرم |